حقوق زن


ارزش و مقام زن در اسلام


سؤال: اسلام چه ارزش و مقامى براى زن قائل است؟ جواب: تحقیر و در هم شکستن شخصیت زن، تنها در میان عرب جاهلى نبود، بلکه در میان اقوام دیگر و حتى شاید متمدن ترین ملل آن زمان نیز، زن شخصیتى ناچیز داشت، و غالباً با او به صورت یک کالا و نه یک انسان رفتار مى شد، ولى مسلماً عرب جاهلى این تحقیر را در اشکال زننده تر و وحشتناکترى انجام مى داد. تا آنجا که اصلاً نسب را به مرد مربوط مى دانست و مادر را تنها ظرفى براى نگاهدارى و پرورش جنین، محسوب مى کرد! چنانکه در شعر معروف جاهلى منعکس است: بَنُونا بَنُو أَبْنائِنا وَ بَناتُنابَنُوهُنَّ أَبْناءُ الرِّجالِ الأَباعِدِ: «فرزندان ما فرزندان پسران ما هستند و اما فرزندان دختران ما پسران مردان بیگانه اند». این را نیز مى دانیم که: آنها براى زن، حقى در ارث قائل نبودند و براى تعدد زوجات، حدّ و مرزى قائل نمى شدند، به سادگى خوردن آب، ازدواج مى کردند و به آسانى آنها را طلاق مى دادند. ولى اسلام ظهور کرد و با این خرافه در ابعاد مختلفش سرسختانه جنگید، مخصوصاً تولد دختر را که ننگ مى دانستند در احادیث اسلامى به عنوان گشوده شدن ناودانى از رحمت خدا به خانواده معرفى کرد. و خود پیامبر(صلى الله علیه وآله) آن قدر به دخترش بانوى اسلام فاطمه زهرا(علیها السلام) احترام مى گذاشت که مردم تعجب مى کردند، با تمام مقامى که داشت، دست دخترش را مى بوسید، و به هنگام مراجعت از سفر نخستین کسى را که دیدار مى کرد، دخترش «فاطمه»(علیها السلام) بود. به عکس هنگامى که مى خواست به سفر برود آخرین خانه اى را که خداحافظى مى کرد، باز خانه فاطمه(علیها السلام) بود. در حدیثى مى خوانیم: به پیامبر(صلى الله علیه وآله) خبر دادند، خدا به او دخترى داده است، ناگهان نگاه به صورت یارانش کرد، دید آثار ناخشنودى در آنها نمایان گشت! (گوئى هنوز رسوبات افکار جاهلى از مغز آنها برچیده نشده) پیامبر(صلى الله علیه وآله)فوراً فرمود: مَا لَکُمْ؟ رَیْحَانَةٌ أَشَمُّهَا وَ رِزْقُهَا عَلَى اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ!: «این چه حالتى است در شما مى بینم؟! خداوند گلى به من داده آن را مى بویم، و اگر غم روزى او را مى خورید، روزیش با خدا است». در حدیث دیگرى از پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم که فرمود: نِعْمَ الْوَلَدُ الْبَناتُ، مُلْطِفاتُ، مُجَهِّزاتُ، مُؤْنِساتُ، مُفْلِیاتُ: «چه فرزند خوبى است دختر! هم پر محبت است، هم کمک کار، هم مونس است و هم پاک و پاک کننده». در حدیث سومى که از پیامبر(صلى الله علیه وآله) رسیده: مَنْ دَخَلَ السُّوقَ فَاشْتَرَى تُحْفَةً فَحَمَلَهَا إِلَى عِیَالِهِ کَانَ کَحَامِلِ صَدَقَة إِلَى قَوْم مَحَاوِیجَ وَ لْیَبْدَأْ بِالْإِنَاثِ قَبْلَ الذُّکُورِ، فَإِنَّهُ مَنْ فَرَّحَ ابْنَتَهُ فَکَأَنَّمَا أَعْتَقَ رَقَبَةً مِنْ وُلْدِ إِسْمَاعِیلَ: «کسى که بازار مى رود و تحفه اى براى خانواده خود مى خرد، همچون کسى است که مى خواهد به نیازمندانى کمک کند (همان پاداش را دارد) و هنگامى که مى خواهد تحفه را تقسیم کند، نخست باید به دختر، و بعد به پسر بدهد، چرا که هر کس دخترش را شاد و مسرور کند، چنان است که گوئى کسى از فرزندان اسماعیل(علیه السلام) را آزاد کرده باشد». در حقیقت، این احترام به شخصیت زن سبب آزادى او در جامعه و پایان دادن به دوران بردگى زنان است. گر چه، در این زمینه، سخن بسیار است، ولى از این واقعیت نمى توان به آسانى گذشت که با نهایت تأسف هنوز در جوامع اسلامى، آثارى از همان افکار جاهلى وجود دارد، و هنوز کم نیستند خانواده هائى که از تولد پسر خوشحال و از نوزاد دختر ناراحت مى شوند، و یا لااقل تولد پسر را بر دختر ترجیح مى دهند. البته ممکن است، شرائط خاص اقتصادى و اجتماعى در رابطه با وضع زنان در جوامع کنونى، یکى از علل این گونه عادات و رسوم غلط بوده باشد، ولى، هر چه هست، باید عموم مسلمانان راستین با این طرز فکر مبارزه کنند، و ریشه هاى اجتماعى و اقتصادى آن را بسوزانند که اسلام نمى پسندد بعد از چهارده قرن، پیروانش به افکار جاهلى باز گردند، و این یک نوع جاهلیت ثانوى است. حتى در جوامع غربى، که تصور مى کنند براى زن شخصیت والائى قائلند عملاً مى بینیم او را آن چنان تحقیر کرده اند که به صورت یک عروسک بى ارزش یا وسیله اى براى خاموش کردن آتش شهوت، و یا کالائى براى تبلیغ کالاهایشان در آورده اند.(1)

گردآورنده:محمدحسین قاسمی شیری پی نوشت 1. تفسیر نمونه، جلد 11، صفحه 303.


اسلام و احیای ارزشهای انسانی زن


سوال: اسلام با چه روش هائی پا در عرصه احیاء ارزش های انسانی زن نهاده است؟ جواب: اسلام براى احیاى ارزش هاى انسانى و الهى گام به میدان گذارده، و براى احیاى شخصیت از دست رفته زن به طرق مختلف، قیام کرده است: 1ـ از طریق موعظه و اندرز و آموزش هاى فرهنگى. 2ـ از طریق وضع قوانین به نفع زنان و شرکت دادن آنها در مسائل مختلف و سرانجام از طریق شدت عمل در مقابل کسانى که حاضر نبودند در برابر این حقایق تسلیم شوند. در حدیث آمده است: اسماء بنت عمیس همسر جعفر بن ابى طالب با شوهرش از حبشه بازگشت و به دیدن همسران پیامبر آمد، از جمله سؤالاتى که مطرح کرد این بود: آیا چیزى از آیات قرآن درباره زنان نازل شده است؟ آنها اظهار بى اطلاعى کردند! اسماء به خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله) آمد، عرض کرد: اى رسول خدا! جنس زن گرفتار خسران و زیان است؟ (و شاید حق داشت این سخن را بگوید چون سالها از مبدأ وحى دور مانده بود، و گمان مى کرد اصولى که بر جامعه جاهلیّت حاکم بود بقایایش هنوز باقى مانده است). پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: چرا؟ عرض کرد: بخاطر این که در اسلام و قرآن فضیلتى درباره آنها همانند مردان نیامده است! با این که سال پنجم هجرت بود و هیجده سال از طلوع اسلام مى گذشت، و درباره احیاى شخصیت زن در قرآن و احادیث مطالب فراوانى وارد شده بود، ولى باز براى تأکید بیشتر آیه 35 سوره احزاب نازل شد، آیه اى که در حقیقت بیانگر همه ارزشهاست، ارزش هایى که در زنان و مردان یکسان است، و از برترین موقعیت برخوردار مى باشد. ارزش هایى که در ده بخش خلاصه شده است. مى فرماید: «إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَالْمُسْلِمَاتِ»؛ ( به یقین مردان مسلمان و زنان مسلمان) «وَالْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ»؛ ( و مردان با ایمان و زنان با ایمان) «وَالْقَانِتِینَ وَالْقَانِتَاتِ»؛ ( و مردان مطیع فرمان خدا و زنان مطیع فرمان خدا) «وَالصَّادِقِینَ وَالصَّادِقَاتِ»؛ ( و مردان راستگو و زنان راستگو) «وَالصَّابِرِینَ وَالصَّابِرَاتِ»؛ ( و مردان صابر و شکیبا و زنان صابر و شکیبا) «وَالْخَاشِعِینَ وَالْخَاشِعَاتِ»؛ ( و مردان با خشوع و زنان با خشوع) «وَالْمُتَصَدِّقِینَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ»؛ ( و مردان انفاق کننده و زنان انفاق کننده) «وَالصَّائِمِینَ وَالصَّائِمَاتِ»؛ (و مردان روزه دار و زنان روزه دار) «وَالْحَافِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ»؛ ( و مردان پاکدامن و زنان پاکدامن) «وَالذَّاکِرِینَ اللهَ کَثِیراً وَالذَّاکِرَاتِ»؛ ( و مردانى که بسیار به یاد خدا هستند و زنانى که بسیار یاد خدا مى کنند) «أَعَدَّ اللهُ لَهُمْ مَّغْفِرَةً وَأَجْراً عَظِیماً»؛ (خداوند براى همه آنان مغفرت و پاداش عظیمى فراهم ساخته است). و به این ترتیب اسلام آخرین سخن را در این زمینه بیان کرد، و نشان داد که زنان و مردان دوش به دوش یکدیگر در مسیر زندگى به سوى خدا، و به سوى ارزش هاى انسانى گام بر مى دارند، در صورتى که از شرایط یکسانى در این مسیر برخوردارند. بعضى تعجب مى کنند چگونه اسلام به زنان حق داده است در برابر شیردادن فرزندان خود مطالبه اجرت کنند! «فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَکُمْ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ»(1); (و اگر براى شما (فرزند را) شیر مى دهند، پاداش آنها را بپردازید). کدام زن است که براى شیردادن به فرزند دلبندش مخصوصاً موقعى که با مرد زندگى مشترک دارد، اجر و مزدى مطالبه کند؟ ولى نباید فراموش کرد که این دستورات بخاطر آن است که اسلام بگوید نه تنها زن یک انسان است و داراى همه حقوق انسانى; نه تنها او در مورد اموالش حق تصمیم گیرى دارد، و مرد نمى تواند بى رضاى او، حق او را زیر پا بگذارد، بلکه اگر بخواهد در برابر شیر دادن هم حقش را مطالبه کند، مى تواند و این دستور در آن محیط چه تأثیر عمیقى داشت! کوتاه سخن این که اسلام حق بزرگى بر زنان جهان دارد، زیرا آنها را از چنگال ظلم ظالمان تاریخ نجات داد، به شرط آن که دستورات اسلام در این زمینه مو به مو به کار گرفته شود.

گردآورنده:محمدحسین قاسمی شیری پی نوشت: (1) . سوره طلاق، آیه6